پذیرش ربوبیت خدا (قرآن)دگرگونیهایی که همواره در پدیدهها رخ میدهند، حاکی از آن است که خداوند لحظه به لحظه شئون پدیدهها را تدبیر میکند و همه تغییرات، کمالات و یا کاستیهایی که در پدیدهها به وجود میآید - و در کل، تکاملی که در سیر عمومی جهان آفرینش دنبال میشود - از اراده و ربوبیت پروردگار عالم سرچشمه میگیرد. ۱ - ربوبیت خدا بر هستیربوبیت خدا بر هستی، ایجابکننده پذیرش ربوبیت او از سوی انسان است: «قل اغیر الله ابغی ربـا وهو رب کل شیء ولا تکسب کل نفس الا علیها ولا تزر وازرة وزر اخری ثم الی ربکم مرجعکم فینبئکم بما کنتم فیه تختلفون»؛ بگو: «آيا غير خدا، پروردگارى را بطلبم؛ در حالى كه او پروردگار همه چيز است؟! هيچكس، عمل (بدى) جز به زيان خودش، انجام نمىدهد و هيچ گنهكارى گناه ديگرى را متحمل نمىشود؛ سپس بازگشت همه شما به سوى پروردگارتان است و شما را از آنچه در آن اختلاف داشتيد، خبر خواهد داد». ۱.۱ - بیان تفسیری آیه۱.۱.۱ - سه حجت اقامهشده بر توحیداین آیه و آیه بعدش مشتملاند بر سه حجت که در حقیقت جامع همه حجتهایی است که در این سوره بر مسئله توحید اقامه شده است. این حجتها عبارت است از: استدلال به آغاز آفرینش، استدلال به انجام آن و استدلال به حال انسان که بین آن آغاز و این انجام زندگی میکند، و به عبارت دیگر استدلال به نشئه دنیا و قبل از آن و بعد از آن. ۱.۱.۱.۱ - حجت اولاستدلال از طریق آغاز آفرینش را جمله (اغیر الله ابغی ربعا و هو رب کل شیء) متعرض آن است؛ چون وقتی خدای تعالی رب هر چیزی باشد، قهراً تمام موجودات مربوب او خواهند بود، و غیر او علی الاطلاق رب دیگری که صالح برای پرستش باشد نیست. ۱.۱.۱.۲ - حجت دومو استدلال از طریق انجام آفرینش و بازگشت آن را جمله (و لا تکسب کل نفس الا علیها) متعرض است که مفادش این است که به طور کلی اشخاص هیچ عمل زشتی نمیکنند مگر اینکه خود صاحبان عمل، وزر و وبال آن را به دوش خود خواهند کشید، و هیچکس وزر دیگری را به دوش نمیکشد و این آثار سوء همچنان باقی است تا روزی که خلائق به سوی پرودگار خود بازگشت کنند، و پروردگار با کشف حقایق اعمال بندگان جزای آنان را بدهد. مسلما وقتی مفری از این جزا نباشد، و مالک روز جزا خدای تعالی باشد؛ پس قهرا تنها او متعین برای پرستش است نه دیگران که مالک چیزی نیستند. ۱.۱.۱.۳ - حجت سومو استدلال از طریق نشئه دنیا را جمله (و هو الذی جعلکم خلائف...) متعرض است، و حاصلش این است که این نظام عجیبی که در زندگی دنیوی شما حکومت میکند، و اساس آن مسئله خلافت نسل شما بشر در زمین و اختلاف شئون شما به بزرگی و کوچکی، ضعف و قدرت، ذکوریت و انوثیت، غنا و فقر، ریاست و مرئوسیت و علم و جهل و غیر آن است گرچه نظامی است اعتباری و قراردادی و لیکن به دنبال تکوین پیدایش یافته و به آن منتهی میشود، پس در حقیقت به وجود آورنده این نظام هم خدای تعالی است، و منظورش از به وجود آوردن آن امتحان و تربیت شماست، پس هم او رب و پرورشدهنده شماست، و آن کسی که سعادت شما را تدبیر میکند و فرمانبران را به سعادت مقدرشان رسانیده، ستمگران را وامیگذارد. ۱.۱.۲ - نتیجهاز آنچه گذشت معلوم شد که مجموع دو جمله (و لا تکسب کل نفس الاّ علیها و لا تزو وازرة وزر اخری) یک معنا را افاده میکنند، و آن این است که هرکس هر چه میکند، مانند سایهای به دنبالش هست؛ و از او به دیگری تجاوز نمیکنند، و این مفاد آیه (کل نفس بما کسبت رهینه) است که میفرماید هر کس گروگان عملی است که کرده. ۲ - پانویس
۳ - منبعفرهنگ قرآن، مرکز فرهنگ و معارف قرآن، برگرفته از مقاله «پذیرش ربوبیت خدا». |